انجام مستحبات
و ترك مكروهات
يكي از نقطههاي آغاز در رسيدن به كمال، التزام به نوافل و مستحبات
است. نوافل و سنن صالحه چندان مهم است كه بعضي از فقها ترك جميع سنن را
از آن جهت كه دليل بر بياعتنايي به آداب شرع مقدس است حرام
دانستهاند.
التزام و استمرار بر نوافل و مستحبات سه اثر مهم دارد:
1. گناهان انسان را محو ميسازد، چنانكه خداوند متعال ميفرمايد: «وَ
أَقِمِ الصََّلاةَ طَرَفَيِ النَّهارِ وَ زُلَفاً مِنَ اللَّيْلِ إِنَّ
الْحَسَناتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئاتِ».
نماز بگذار در آغاز و انجام روز و ساعاتي از شب. زيرا نيكيها بديها
را از ميان ميبرد...
و در حديث آمده است كه نماز مؤمن در شب گناهان روز او را از بين
ميبرد. و در بعضي نقلها آمده است كه نماز وِتْر گناهان را از بين
ميبرد.
2. نواقص و كمبودهايي را كه بر اثر غفلت يا قصور در فرايض و واجبات رخ
داده است، جبران ميكند. مثلاً نوافل يوميه ـ خصوصاً نوافل شب (نماز
شب)، نواقص نمازهاي يوميه را مرتفع ميسازد، روزههاي مستحبّي نواقص
روزههاي ماه رمضان را برطرف ميكند، صدقات مستحبّه كمبودهاي واجبات
مالي از قبيل زكات و خمس را رفع مينمايد و ... احتمال دارد كه اعمال
مستحبه مطلقاً در رفع نواقص كليه فرايض و واجبات مؤثر باشد. در اين
مورد به چند حديث اشاره ميشود.
از امام باقر (ع) نقل شده است كه فرمود: «إنَّما جُعِلْتَ النّافلةُ
لِيَتُمَّ بها ما يَفْسُد منَ الْفريضةِ».
نماز نافله براي آن قرار داده شده است كه فساد و نقص فرايض را جبران
كند.
و در حديث ديگر آمده است:
«إنَّ تباركَ و تعالي أتمَّ صلوةَ الْفريضةَ بصلوةِ النّافِلةِ».
خداوند تبارك و تعالي نماز واجب را با نماز نافله كامل كرده است.
ابو حمزه ثمالي ميگويد كه امام (ع) فرمود: هيچ نمازي بدون حضور قلب
قبول نيست. من عرض كردم: فدايت شوم، همه ما هلاك شديم؟ فرمود: نه، زيرا
خداوند متعال اين گونه عبادات را به وسيله نافلهها كامل ميگرداند.
3. موجب تقرّب به خداوند سبحان ميشود، چنانكه ميفرمايد: «تَتَجافي
جُنُوبُهُمْ عَنِ الْمَضاجِعِ يَدْعُونَ رَبَّهُمْ خَوْفاً وَ طَمَعاً
وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ فَلا تَعْلَمُ نَفْسٌ ما أُخْفِيَ
لَهُمْ مِنْ قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزاءً بِما كانُوا يَعْمَلُونَ».
مؤمنان حقيقي شبها پهلو از بستر بر ميدارند و خداي را با بيم و اميد
ميخوانند و از آنچه روزيشان كردهايم انفاق ميكنند. پس هيچ كس
نميداند به پاداش اعمالشان چه نعمتها به عنوان چشم روشني براي آنها در
عالم غيب آماده شده است.
و در حديث قدسي آمده است: «... و ما تقرَّب إليَّ عبدٌ بشيْ ءٍ احبُّ
إليَّ ممّا افْترضْتُ عليهِ و انَّهُ ليتقرَّبُ إليَّ بِالنّافلةِ حتي
اُحبَّهُ فَإذا احْبيْتُهُ كُنْت سَمْعَهُ الّذي يسْمع بِهِ، و بصرهُ
الَّذي يُبْصرُ بِهِ و لِسانَهُ الّذي ينْطقُ بِهِ وَيَدَهُ التَّي
يَبْطِشُ بها، إنْ دعاني أجبتُهُ، و إنْ سَئلني أعْطَيْتُهُ...».
هيچ بندهاي به عبادتي بهتر از فرايض و واجبات به من تقرّب نجسته است و
او به وسيله نوافل به من تقرب ميجويد تا جايي كه من او را دوست بدارم؛
آنگاه كه دوستش داشتم من گوش شنواي او و ديده بيناي او و زبان گويا و
دست تواناي او خواهم بود، اگر مرا بخواند پاسخش ميدهم و چنانچه چيزي
از من بخواهد ارزانياش ميدارم.
در حديث ديگر آمده است: «صلوةُ النَّوافِلِ قُربانُ كلِّ مؤمنِ ...».
نماز نافله وسيله نزديك شدن مؤمنان به خداوند است ...
از اميرالمؤمنين (ع) روايت است كه دل آدمى اقبالى دارد و ادبارى (گاه
رو كند و در نشاط باشد و گاه پشت كند و خسته و ملول بود) هرگاه در حال
نشاط بود به نوافل بپردازيد و چون پشت كند به واجبات اكتفا نمائيد. در
حديث ديگر فرمود: اگر نافله به نماز فريضه لطمه زند آن نافله شما را به
خدا نزديك نسازد.
امام صادق (ع) فرمود: بسا شود كه يك نماز جز نيمى از آن يا ثلث يا ربع
يا يك پنجم آن بالا نرود زيرا از نماز آن بالا رود و پذيرفته گردد كه
به دل در آن توجه شده باشد. و اينكه به ما دستور دادهاند نافله
بخوانيم تا بدين وسيله كمبود قبولى نماز واجب جبران شود.
از آن حضرت رسيده كه كوتاه خواندن نماز واجب (كه حسب معمول به جماعت
ادا مىشود) و طولانى خواندن نافله خود نوعى عبادت است.
از امام باقر (ع) روايت شده كه اگر نماز واجبى بدهكار بودى تا آن را
قضا نكنى به نافله مپرداز. در حديث آمده كه پيغمبر (ص) از خواندن نافله
در اين سه وقت نهى نمود:
هنگام طلوع خورشيد و هنگام غروب آن و موقعى كه آفتاب در وسط آسمان
باشد.
و در حديث ديگر آمده است: مداومت بر كار خير آثار خوبي از آن ناشي
ميشود از جمله: ترك كارهاي زشت، پرهيز از لغزش و گناه، حصول يقين، حبّ
نجات، طاعت خداي رحمان، تعظيم منطق و برهان، دوري از وسوسه شيطان و
پذيرفتن عدل و گفتار حق. اينها چيزهايي است كه شخص خردمند از تداوم بر
كار خوب به دست ميآورد.
و در حديث ديگر در اهميت مداومت بر كار خير از امام باقر (ع) نقل شده
است كه آن حضرت همواره ميفرمود: هنگامي كه بر كار خوبي خود را عادت
ميدهم دوست دارم كه بر آن مداومت داشته باشم.
چنانچه نتوانم آن را در شب انجام دهم قضاي آن را در روز بجا ميآورم و
اگر در روز از من فوت شود در شب آن را قضا ميكنم. به راستي محبوبترين
عمل نزد خدا عملي است كه دوام داشته باشد.
مقصود از التزام به نوافل و مستحبات آن نيست كه انسان تمام مستحبات را
بجا آورد كه چنين چيزي نه ممكن است و نه جايز، زيرا نه امكانات اجازه
ميدهد و نه ساير تكاليف و مسئوليتها براي انسان اين همه وقت باقي
ميگذارد بلكه مقصود آن است كه انسان در حدود شرايط و امكانات فردي و
اجتماعي اعمالي را انتخاب كند و ملتزم به انجام آن باشد.
در شرع انور نسبت به پارهاي از عبادات و مستحبات و خدمات و صدقات و
سنن صالحه بيشتر تأكيد شده و سيره و روش اولياي دين و ائمه معصومين
(عليهم السّلام) بر التزام به اين گونه سنن بوده است مانند: قرائت
قرآن، تهجّد و شب زندهداري و مناجات و راز و نياز در دل شب (آنگاه كه
چشمها همه در خوابند)، التزام به اوّل وقت در نمازهاي واجب، بجا آوردن
پنجاه و يك ركعت نماز در شبانه روز كه هفده ركعت آن واجب و بقيه مستحب
است به ويژه نماز شب و دو ركعت نافله صبح و دو ركعت نافله عشاء و
همواره در روز و شب با وضو بودن، رعايت آداب و سنن و حضور قلب در
عبادات، تعقيبات نماز، شركت مداوم در نماز جمعه و جماعات، طولاني كردن
قنوت و سجدههاي نماز، و سه روز روزه در هر ماه، زيارت قبور اولياء و
شهدا خصوصاً پيامبر اكرم (صلّي الله عليه و آله و سلّم) و ائمه معصومين
(عليهم السّلام).
در روايتى از امام باقر (ع) چنين مىخوانيم كه به يكى از يارانش فرمود:
«الا اخبرك بالاسلام اصله و فرعه و ذروة سنامه».
آيا ريشه و شاخه و بلندترين قله اسلام را به تو معرفى كنم؟
راوى عرض كرد بفرمائيد: فدايت شوم.
فرمود: اما اصله الصلوة، و فرعه الزكاة، و ذروة سنامه الجهاد!: ريشهاش
نماز است و شاخهاش زكات، و قله مرتفعش جهاد است.
سپس افزود: اگر بخواهى تمام ابواب خير را به تو معرفى كنم.
راوى ميگويد: بفرمائيد فدايت شوم.
امام فرمود: «الصوم جنة، و الصدقة تذهب بالخطيئة، و قيام الرجل فى جوف
الليل بذكر الله، ثم قرأ تتجافى جنوبهم عن المضاجع».
روزه سپرى است در مقابل آتش و صدقه محو كننده گناه است، و برخاستن
انسان در دل شب او را به ياد خدا مىاندازد، سپس آيه تتجافى جنوبهم عن
المضاجع را تلاوت فرمود.
در تفسير مجمع البيان از معاذ بن جبل چنين نقل شده كه در غزوه تبوك در
خدمت رسول خدا (ص) بودم، گرما همه را سخت ناراحت كرده بود. (تفسير
نمونه ج: 17 ص: 156).
و هر كس به گوشهاى پناه ميبرد، ناگهان ديدم كه پيامبر (ص) از همه به
من نزديكتر است، خدمتش رفتم عرض كردم: اى رسول خدا (ص) عملى به من
بياموز كه مرا وارد بهشت كند، و از آتش دوزخ دور سازد.
فرمود: سؤال بزرگى كردى، اما پاسخ آن براى كسى كه خدا بر او آسان كرده
است مشكل نيست سپس افزود: «تعبد الله و لا تشرك به شيئا و تقيم الصلوة
المكتوبة و تؤدى الزكوة المفروضة و تصوم شهر رمضان».
خدا را پرستش كن و چيزى را شريك او قرار نده نمازهاى واجب را انجام ده
و زكات واجب (حق مستمندان) را اداء كن و ماه رمضان را روزه بگير.
بعد فرمود: و اگر بخواهى از ابواب خيرات به تو خبر ميدهم عرض كردم اى
پيامبر بفرمائيد فرمود: «الصوم جنة من النار و الصدقه تكفر الخطيئه و
قيام الرجل فى جوف الليل يبتغى وجه الله ثم قرأ هذه الايه تتجافى
جنوبهم عن المضاجع».
روزه سپرى است در برابر آتش و انفاق در راه خدا كفاره گناهان است، و
قيام انسان در دل شب براى خشنودى خدا.
سپس آيه تتجافى جنوبهم را قرائت فرمود.
گرچه هيچ مانعى ندارد كه آيه مفهوم وسيعى داشته باشد، هم بيدار ماندن
در آغاز شب را براى نماز عشاء شامل شود، و هم برخاستن در سحرگاه را
براى نماز شب، ولى دقت در مفهوم تتجافى معنى دوم را بيشتر در ذهن منعكس
مىكند، زيرا ظاهر جمله اين است كه قبلاً پهلوها در بستر آرام گرفته سپس
از آن دور مىشود و اين مناسب قيام در آخر شب براى انجام نماز است،
بنابر اين دسته اول از روايات از قبيل توسعه در مفهوم و الغاء خصوصيت
است.
گرچه درباره اهميت اين نماز پر بركت همان چند روايت فوق كافى به نظر
ميرسد، ولى اين نكته قابل ذكر است كه در روايات اسلامى آن قدر اهميت
به اين عبادت داده شده است كه درباره كمتر عبادتى چنين سخن گفته شده
است.
دوستان حق، و رهروان راه فضيلت به اين عبادت بىريا كه قلب را روشنائى و
دل را نور و صفا ميبخشد همواره اهميت بسيار ميدادند.
ممكن است بعضى هميشه توفيق بهرهگيرى از اين عبادت پر بركت را نداشته
باشند، ولى چه مانعى دارد كه در بعضى از شبها كه اين توفيق حاصل است
بهرهگيرند، و در آن هنگام كه خاموشى همه جا را فرا گرفته، و اشتغالات
روزانه همه تعطيل است، كودكان در خواب، و محيط آماده حضور قلب و راز و
نياز با خدا است، بر خيزند و به در خانه خدا روند و دل را به نور عشق
دوست روشن سازند.
استاد شهيد، ميگويد:
ما يك سلسله لذّتهاى معنوى داريم كه معنويّت ما را بالا مىبرد. براى
كسى كه اهل تهجّد و نماز شب است جزو صادقين و صابرين و مستغفرين
بالاسحار باشد، نماز شب لذّت و بهجت دارد، آن لذّتى كه يك نفر نماز شب
خوانِ حقيقى و واقعى از نماز شب خودش مىبرد، از آن (استغفراللّه ربّى
و اتوب و اليه) ها ميبرد، از آن (العفو گفتنها) و ياد كردن و دعا
كردنهاى حدّاقل چهار مؤمن مىبرد، و آن لذّتى كه از آن (يا ربّ يا ربّ)
گفتنها مىبرد، هيچ وقت يك آدم عيّاش كه در كابارهها ميگردد، احساس
نميكند.
لذّت آن نماز شب خوان خيلى عميقتر، نيرومندتر و نشاط بخشتر است.
ولى اگر ما خودمان را غرق در لذّت مادّى دنيا كنيم مثلاً سر شب بنشينيم
دور هم و شروع كنيم به گفتن و خنديدن و فرضاً غيبت هم نكنيم كه حرام
است، صرفاً شوخيهاى مباح هم بكنيم و بعد هم سفره را پهن كنيم و آنقدر
بخوريم كه نفس كشيدن برايمان دشوار شود، بعد مثل يك مرده در رختخواب
بيفتيم. آيا در اين صورت توفيق پيدا مىكنيم كه سحر از دو ساعت مانده
به طلوع صبح بلند شويم و بعد، از عمق روح خودمان (يا ربّ يا ربّ)
بگوييم؟ اساساً بيدار نمىشويم و اگر هم شويم مثل مستى كه چند جام شراب
خورده است، تلو تلو مىخوريم.
پس اگر انسان بخواهد لذّتهاى معنوى و الهى را در اين دنيا درك كند،
چارهاى ندارد جز اين كه از لذّتهاى مادّى كسر كند. به خدا قسم لذّتى
كه يك مرد با ايمان در آن وقت شب كه بلند مىشود و چشمش مىافتد به
آسمان پر ستاره و آيات آخر سوره آل عمران را كه صداى هستى است و از قلب
وجود برخاسته است، مىخواند و با هستى هم صدا مىشود، احساس ميكند
برابر است با يك عمر لذّت مادّى در اين دنيا.
يك چنين آدمى، نميتواند مثل ما زندگى كند نميتواند سر سفره شام
بنشيند در حالى كه ظهر غذاهاى سنگين، انواع گوشتها، روغنهاى حيوانى و
نباتى، انواع شيرينيها و انواع محرّك اشتهاها را خورده است؛ تازه
مقدارى سوپ بخورد تا اشتهايش تحريك شود اين روح خود به خود ميميرد،
اين آدم نميتواند در نيمههاى شب بلند شود و اگر هم بلند شود
نمىتواند لذّت ببرد.
|